|
|
این زبان جدید تهرانی یه جوری شده !!! یه حرف هایی میزنن خب یه سری آدما نمی فهمن!!! میگه : احمدی نژاد دوست داریم وحشتناک !!! آدم نمی فهمه این داره تعریف میکنه یا تهدید میکنه!!! یا مثلا میگه : یه قهوه خوردم مـــــــــــرگ البته ترک ها هم یه همچین چیزایی رو میگن ها مثلا میگه : یه خانومی دیدم خیلی خوشگل بود !! ایـفتیـــــضــــــــاه ! همین جوری میگیم – ازکلمه استفاده می کنیم !
+
تاریخ | جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ساعت | 22:51 نویسنده | Farzad
|
فکرشو بکن شادترین ترانه خان تاریخ ایران کسی که تا صداش درمیومده همه دست میزدندو دستمال میگرفتن دستشون شاااااااااااد سرخوش مرحوم اقاسی حالا بعضی ها یادشونه بعضی هایم یادشون نیس . بهتره یادتون باشه . چون به خاطر این که من دارم میگم وقتی که این می خوند همه شاد بودند – چی میخوند؟ میگه : دل شده یک کاسه ی خووون " به کنارم تو بمون نرو با دیگری خب بگو اگه دلت کاسه ی خونه چرا میرقصی؟اگه طرف تو رو ول کرده با یکی دیگه داره میره تو چرا دستمال تکون میدی؟ چرا خوش حالی؟ بدبختی اینه که این 300 نفری که دارن میرقصن هیچ کدوم گوش نمیدن اون یکی وایستاده – یه دامن طلایی پوشیده با یه تاپ طلایی – با یه چکمه طلایی – موهاش هم طلایی کرده –صورتش رونمی تونسته کاری بکنه اکلیر زده – بد نووور بر او می تابد بد تصویر منعکس در آب – بد داره میرقصه چی میخونه؟!! شب شبه عشق و شوره " شب شبه ماه و نوره با یار قرار گذاشتم دیرکرده راهش دوره یعنی این خانوم الاف – یه لنگی وایستاده – تا این آقا .... حتما موبایلش هم آقاهه خاموش کرده که نتونه بهش زنگ بزنه خب حالا خانوم برای چی میرقصی؟الان باید نگران باشی –باید بدویی –باید موهات رو بیکیشی – آخه چی خبره؟ اون یکی همچین داره میرقصه که انگار مثلا اگه یه لحظه وایسته کره زمین حرکتش متوقف میشه تندو تند میرقصه چی میخونه؟ اون جمعه به جمعه " سر و گوشش می جنبه !!!!!!!!! یک هفته هم تعطیلی نداره !!!!هر هفته میاد ! بداین خانومه خوش حاله !میرقصه !اصلا شادیه ملــیه! هممون خوش حالیم که اون جمعه به جمعه سر و گوشش می جنبه !
+
تاریخ | یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱ساعت | 18:55 نویسنده | Farzad
|
یه وقت هایی بعضی هاا مسائل خصوصیشون رو میگن به ما ربطی نداره – چرا مشکلات خصوصیتون رومطرح میکنین؟ خدارحمتش کنه ........190 سانت قد...یقه باز- سینه بیرون – پشم وپیلیو اینا بد مشت ها گره کرده فریاد میزنه یه معشوقه می خواستم می خواستی که می خواستی ! بماچه! فکرکردی ماا چه کاره ایم؟!! مرده حسابی خب تلفن کن !زنگ بزن – برو خیابون – بما چی ربطی داره میگی؟! خب حالاهم خیلی نجیبی به مامانت بگو ! هر روووز تو تلویزیون میگه یه معشوقه می خواستم!یه معشوقه می خواستم ! نگید مسائل خصوصی تون رو یا حداقل یواش بگین!
+
تاریخ | جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۱ساعت | 19:29 نویسنده | Farzad
|
به سلامتي اون پسري كه وقتي تو خيابون نگاهش به يه دختر ناز و خوشگل ميوفته بازم سرشو ميندازه پايين و زير لب ميگه: اگه آخرشم باشي انگشت كوچيكهٔ عشقم هم نيستي .
+
تاریخ | دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۱ساعت | 15:21 نویسنده | Farzad
|
روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:....
ادامه مطلب
+
تاریخ | پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ساعت | 12:35 نویسنده | Farzad
|
یادته بچه گی ها / اون وقتها/اون قدیما/ اون روزها/ اون شبها/اون خوابا بازیها
یادته پشته بونا/ اون بادا/بادبادکا/اون عشقا/اون حرفا /اون قهرا آشتیا ادامه مطلب
+
تاریخ | پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ساعت | 11:27 نویسنده | Farzad
|
|